Take a fresh look at your lifestyle.

متن شعر تا سگ نشوی کوچه و بازار نگردی هرگز نشوی گرگ بیابان حقیقت + کلیپ

در کلیپی که در ادامه می بینید پیرمردی در حال صحبت و نصیحت اطرافیان است که در بین صحبت هایش شعری می خواند:

متن شعر تا سگ نشوی کوچه و بازار نگردی

 هرگز نشوی گرگ بیابان حقیقت

متن شعر تا سگ نشوی کوچه و بازار نگردی

هرچه باشی تیزچنگ گردون شکارت می کند

هرچقدر باشی عزیز ایام خارت می کند

گرلبی پرخنده داری با خود و با دیگران

عاقبت دست طبیعت اشکبارت می کند

تا سگ نشوی کوچه و بازار نگردی،

هرگز نشوی گرگ بیابان حقیقت!

بس تجربه کردیم در این دار مکافات،

با درد کشان هر که در افتاد ورافتاد

همچنین بخوانید: معنی شعر نردبان این جهان ما و منی است

شاعر تا سگ نشوی کوچه و بازار نگردی برای ما مشخص نیست اگر شما اسم شاعر آن را می دانید لطفا آن را در بخش نظرات اعلام کنید.

معنی شعر گر سگ نشوی كوچه و بازار نگردی هر گز نشوی گرگ بیابان حقیقت

گر سگ نشوی کوچه و بازار نگردی

سگ در این مصرع کنایه از شخصی است که مدام در حال گشت زنی است، از آن جایی که سگ گاهی نماد ولگردی است در این شعر به این ویژگی سگ اشاره شده و می گوید برای شناخت بیشتر دنیا باید مانند سگ ها مدام در حال گشت و گذار بود.

منظور از کوچه و بازار دنیای اطراف ما است. همه آدم ها و محیط هایی که در آن ها رفت و آمد داریم و با آن ها در حال مراوده هستیم. کوچه و بازار منظور این است که نباید آدم ها را گلچین کرد و با هر نوع آدمی و با هر خصلتی می توان مراوده داشت و چیزی از آن ها آموخت.

هر گز نشوی گرگ بیابان حقیقت

گرگ بیابان به انسانی اشاره می کند که به تجربه و شناخت کافی رسیده و خام و بی تجربه نیست آدمی که کلاه سرش نمی رود و مورد سوء استفاده دیگران قرار نمی گیرد.

دانلود کلیپ کامل تا سگ نشوی کوچه و بازار نگردی

 

برای دانلود کلیپ کلیک کنید

 

مگ تک

ممکن است شما دوست داشته باشید
3 نظرات
  1. M.a می گوید

    بنازمت
    خیلی سخن این عالم به ما حال داد مخصوصا غیبت کردن
    مردم هلاک غیبتن
    چرا غیبت میکنیم
    چرا انقدر کینه به دل میگیریم
    اعوذ بالله من نفسی .

  2. مصطفی آرجین می گوید

    این شعر از سلیمان خان از بزرگان و توانمندان تبریز در عهد ناصرالدین شاه قاجار است که به دین علی محمّد باب گروید و در این راه جان خود را از دست داد.
    او به دستور ناصر الدین شاه شمع آجین شد و پس از تحمّل شکنجه ی بسیار در زندان درگذشت…

    1. سجاد می گوید

      شعر از سجاد شرابیانی متخلص به شهیار است

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.