Take a fresh look at your lifestyle.

شعر کودکانه درباره حضرت فاطمه | شعر در مورد حضرت فاطمه برای کودکان

شعر هایی در مورد حضرت فاطمه (ع) برای کودکان

حضرت فاطمه (ع) تنها فرزند حضرت محمد (ص) و حضرت خدیجه (س) و همسر امام علی (ع) می باشد. حضرت فاطمه (ع) جایگاه بسیار بالایی در دین اسلام دارد. حضرت فاطمه جایگاه ویژه ای در بین مسلمانان دارد، از این رو شیعیان، فاطمه (س) را الگوی خود می‌ دانند و در سالروز شهادت حضرت فاطمه که به ایام فاطمیه مشهور است، عزاداری می‌ کنند. در این پست مجموعه شعر کودکانه درباره حضرت فاطمه (ع) به شما ارائه می شود، با ما همراه باشید.

شعرهای کودکانه در مورد حضرت فاطمه (ع)

شعر کودکانه درباره حضرت فاطمه

عطر خوب سیب داشت
آن گل یاس سفید
او که در قلب پدر
نور امیدی دمید
هدیه ای بود از خدا
آمد او از آسمان
تا که عطرآگین شود
باغ های این جهان
بارها چون مادی
او پدر را ناز کرد
چون نسیم مهربان
اخم گل را باز کرد
او بهشتی بود و رفت
باز هم سوی بهشت
آمد و در قلب ها
نام «زهرا» را نوشت

شعر کودکانه درباره حضرت فاطمه سلام الله علیها

فاطمه عزیز ما
دختر پیامبر بود
او فقط نه یک دختر
بلکه مثل مادر بود
صبح یواش یواش
می‌ رفت خانه و دَمِ در را
مثل دسته گل می کرد
خانه پیامبر را
می نشست و وا می کرد
جانماز بابا را
توی سفره هم می چید
نان و شیر و خرما را
آسیای دستی را
می نشست و می چرخاند
روی لب گل خنده
زیر لب دعا می خواند
همواره پدر می گفت:
یاور پدر هستی
دختر عزیز من
مادر پدر هستی

شعر کودکانه درباره ی حضرت فاطمه

شبیه یاس و نسترن
شبیه ماه و مریمی
تو پاک و خوب با خدا
تو دختر پیمبری (ص)
خدا به بچه های تو همیشه داده سروری
محبت تو می دهد به من امید و آبرو
بمان بمان برای من تویی تمام آرزو
نشسته مهر فاطمه (س) به قلب من به جان من
نشسته نام فاطمه (س) به دفتر و زبان من
خدا به احترام او نشانده زیر پای ما
برای این محبتش بهشت جاودانه را

شعر کودکانه درباره شهادت حضرت فاطمه

یه روز گل پیامبر نشسته بود تو خانه
که دشمنان اسلام یه لشکر بیگانه
به سوی خانه او  شدند همی روانه
تو دستشون فقط بود شمشیر و تازیانه
زهرا شنید صدایی صدای درب خانه
لرزید دل غریبش یه ترس مادرانه
اومد به پشت در او با حالی عاجزانه
یکی از اون آدما با خشم و وحشیانه
در را شکست و سوزاند آتش گرفت زبانه
لگد به در چو کوبید میخی ز در کمانه
کرد و به پهلویش خورد شد دردی مادرانه
محسن به آسمان ها شد سوی حق روانه
آن شب کنار مولا بنشست و خالصانه
وصیتش رو فرمود به مولا محرمانه
امشب دعا کنم من درد و دلی شبانه
پیش خدای خوبم از جور این زمانه
موهای زینبم را زدم به شوقی شانه
حسینم و حسن را بوسیدم عاشقانه
گفتم مرا علی جان غسلم نما شبانه
مرا به خاک بسپار عشقم تو مخفیانه
از جایگاه قبرم ندی به کس نشانه
با هر سوال دشمن بیار تو صد بهانه

شعری کودکانه درباره حضرت فاطمه

آی بچه ها آی بچه ها مدینه غرق غم شده
یه شاخه گل دوباره از باغ مدینه کم شده

دختر پیغمبر ما حامی نور و رحمته
او بهترین مادرهاست دلش پر از محبته

همسر حضرت علی دختر پیغمبر ماست
مادر هر چی خوبیه، مادر همه بچه هاست

حضرت زهرا این روزا تو خونه غرق ماتمه
مریض و غصه داره و تو خونشون پر از غمه

هزار سال گذشته و هنوز کسی نمی دونه
کجای اون شهر کوچیک، مزار بی بی پنهونه

شعر کودکانه درباره حضرت فاطمه زهرا

یه روزی روزگاری پیامبر خوب ما
درون مسجد بود و نشسته بود با یارا
رسید یه مردی از راه لباس اون پاره بود
گرسنه بود و تشنه اون خیلی بیچاره بود
پیامبر اون رو که دید دلش به حال اون سوخت
نگاهش رو به سمت خونه ی دخترش دوخت
فکری به حال اون کرد گفتش که ای بی نوا
برای رفع نیاز برو خونه ی زهرا
دختر من بخشنده س اون خیلی مهربونه
نمیذاره فقیری دست خالی بمونه
اون به همراه بلال رفتش منزل ایشون
گفتش که ای فاطمه خانم منم یه مهمون
حضرت رفتن به خونه اما نداشتن چیزی
تنها داشتن تو خونه گردنبند عزیزی
گردنبند زیبا رو بخشید ایشون به اون مرد
با این کارش فقیر هم خوشحالی و شادی کرد
مرد فقیر با شادی برگشت پیش پیامبر
گفتش رسول خدا ای مرد شادی آور
حضرت زهرا بخشید این گردنبند رو به من
تاکه اونو بفروشم حل بشه مشکل من
اما بگم بچه ها یار پیامبر ما
خرید گردنبند و از همون مرد بینوا
بعدم اونو هدیه کرد به حضرت محمد
لبخندی خوب و زیبا بر لب ایشون اومد
هدیه دادن‌ دوباره پیامبر ما همه
گردنبند زیبا رو به ‌دخترش فاطمه

شعرهای کوتاه کودکانه درباره حضرت فاطمه

او بهشتی بود و رفت
باز هم سوی بهشت
آمد و در قلب ها
نام «زهرا» را نوشت

احترام زهرا هست
بین شیعیان بسیار

از بیان مولایت
پند و نکته ای بردار

صاحب‌ الزمان فرمود
پاک و روشن و نیکو

مادرم برایم هست
یک نمونه، یک الگو

یاری می کرد همیشه
پیامبر خدا را

جارو می کرد اتاق را
حاضر می کرد غذا را

پیامبر از دیدنش
روی گلش می شکفت

به دختر عزیزش
«مادر بابا» می گفت

فاطمه جان، خبر دارم
روزهای سختی داشتی
این همه غصّه رو بگو
کجا نگه می داشتی؟

منم می خوام که مثل تو
قوی و خوش رو باشم
مثل گل محمدی
خوش گل و خوش بو باشم

باز آسمون گرفته
غم توی چشم همه ست
من می دونم که امروز
شهادت فاطمه ست

این گل پر پر شده
دختر پیغمبره
جاش تو بهشت خدا
از همه بالا تره

مگ تک

ممکن است شما دوست داشته باشید
ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.