شب قدر، شب نزول قرآن و بهترین فرصت برای نزدیک شدن به خدا می باشد. در شب قدر، تقدیر و سرنوشت یکسال افراد نوشته و امضا می شود. در مورد شب قدر و فضیلت های آن روایات مختلفی وجود دارد و شاعران بزرگی به توصیف شب قدر و حالو هوای این شب پر فضیلت پرداخته اند. در این مطلب مجموعه ای از شعر زیبا و کوتاه در وصف شب قدر از شاعران بزرگ را با شما به اشتراک گذاشته ایم و شما را به خواندن آنها دعوت می کنیم.
شعر شاعران بزرگ در وصف شب های قدر
از شاعران بزرگی چون حافظ و مولانا اشعاری در وصف شب های قدر وجود دارد که در آن به توصیف شب قدر و شب زنده داری آن پرداخته اند. تا انتهای مطلب همراه ما باشید تا از خواندن این اشعار در وصف شب قدر لذت ببرید. همچنین می توانید از متن زیبا برای شب های قدر و عکس پروفایل دخترونه برای شب قدر که در مینویسم وجود دارد استفاده کنید.
شعر زیبا و کوتاه شب قدر از حافظ
آن شب قدری که گویند اهل خلوت امشب است یا رب این تأثیر دولت در کدامین کوکب است
دوش وقت سحر از غصه نجاتم دادند واندر آن ظلمت شب آب حیاتم دادند بیخود از شعشعه پرتو ذاتم کردند باده از جام تجلی صفاتم دادند چه مبارک سحری بود و چه فرخنده شبی آن شب قدر که این تازه براتم دادند
زیباترین شعر های کوتاه در وصف شب قدر
در شب قدر ار صبوحی کرده ام عیبم مکن سرخوش آمد یار و جامی بر کنار طاق بود شعر حافظ در زمان آدم اندر باغ خلد دفتر نسرین و گل را زینت اوراق بود
مارا بـه دعا کاش فراموش نسازند رندان سحر خیز کـه صاحب نفسانند
شب قدر است و طی شد نامه ی هجر سلام فیه حتی مطلع الفجر
شعر در وصف شبهای قدر از مولانا
براى عاشق و دزدست شب فراخ و دراز هلا بیا شب لولى و کار هر دو بساز روا شود همه حاجات خلق در شب قدر که قدر، از چو تو بدرى بیافت آن اعزاز همه تویى و وراى همه دگر چه بود که تا خیال درآید کسى تو را انباز...
شعر درباره ضربت خوردن حضرت علی (ع)
مهمان توام اى جان زنهار مخسب امشب اى جان و دل مهمان زنهار مخسب امشب روى تو چو بدر آمد امشب شب قدر آمد اى شاه همه خوبان زنهار مخسب امشب اى سرو دو صد بستان آرام دل مستان بردى دل و جان بستان زنهار مخسب امشب اى باغ خوش خندان بی تو دو جهان زندان آنى تو و صد چندان زنهار مخسب امشب
حق شب قدرست در شب ها نهان تا کند جان هر شبى را امتحان نه همه شب ها بود قدر اى جوان نه همه شب ها بود خالى از آن
امشب شب قدر آمد خامش شو و خدمت کن تا هر دل اللهى ز الله ولى یابد اندر پى خورشیدش شب رو پى امیدش تا ماه بلند تو با مه شبهى یابد
گر چه ایمان هست مبنى بر بناى پنج رکن لیک والله هست از آن ها اعظم الارکان صیام لیک در هر پنج پنهان کرده قدر صوم را چون شب قدر مبارک هست خود پنهان صیام
اى مه عید روى تو، اى شب قدر موى تو چون برسم به جوى تو، پاک شود پلید من
شعر شب قدر از صائب تبریزی
تا کدامین دل بیدار مرا دریابد چون شب قدر نهان در رمضانم کردند شعر شب قدر از صائب تبریزی
در شب قدر به غفلت گذراندن ستم است روزگار خط آن تازه جوان را دریاب
شعری در وصف شب قدر از ناصر خسرو قبادیانی
ناصر خسرو قبادیانی در وصف شب قدر شعر زیا و کوتاه سروده که در آن آیات قرآن را روشنی بخش راه انسان می داند.
ای که ندانی تو همی قدر شب سوره اللیل بخوان از کتاب قدر شب اندر شب قدر است و بس برخوان آن سوره و معنی بیاب
شعر زیبا در وصف شب قدر از علیرضا بدیع
امشب این دل یاد مولا می کند لیله القـدر است و احیا می کند بشنو ای گـوش دلها بی صدا نغمه ی فـزت و رب الکعبه را علیرضا بدیع
رنگ دنیا را گرفتم، از خودم شرمنده ام شیشه ی عطرم ولی از بوی بد آکنده ام کم نخواهد کرد اشکم چیزی از بار گناه من که خود آگاهم از سنگینی پرونده ام دشمنی حاجت روا شد، ای بخُشکد اشک من دوستی رنجیده شد، ای وا بماند خنده ام بازگشتم تا ببندی بالهایم را به شوق بارالها! باز کن در را به رویم … بنده ام!
اشعار در وصف شب قدر
بيهوده هي براي دلت كيسه دوختي باغ بهشت را به جو ِ ري فروختي !؟ ای ورشکسته،بیش ترازاین ضرر نده لحظه به لحظه عمر خودت را هدر نده شبهاي قدر فرصت خوبيست؛ گريه كن آيا زمان توبه ي تو نيست!؟ گریه کن شبهاي قدر فرصت خوبيست؛ توبه كن غيراز تو و خدا كه كسي نيست!توبه کن وحید قاسمی
شب قدر است و قدر آن بدانیم
نماز و جوشن و قرآن بخوانیم به درگاه خدا غفران و توبه به شرطی که سر پیمان بمانیم . ..
پیش از آنکه بنویسند جزای همه ی را می سپارند به تو قدر و قضای همه ی را شب قدر است ولی قدر نمی دانیمت که تو باید بدهی اجر و سزای همه ی را ما برای فرجت آمده ایم امشب، کاش به اجابت برسانند دعای همه ی را محمد بیابانی
زِ مردم دل بکن یاد خدا کن خدا را وقت تنهایی صدا کن درآن حالت کـه اشکت می چکد گرم غنیمت دان و مـا را هم دعا کن شب قدر اسـت و مـن قدری ندارم چـه سازم توشۀ قبری ندارم
شبهاي قدر ناله بزن بي معطلي دستم به دامنت، مددي مرتضي علي شبهاي قدر اشك تو را كوثري كند زهرا براي شيعه ي خود مادري كند جا مانده اي ز قافله، هيهات، گریه کن امشب براي عمه ي سادات گريه كن شايد خدا به حال ِ خرابت نظاره كرد پرونده ي سياه تو را پاره پاره كرد
شب عفو است و محتاج دعایم زعمق دل دعایی کن برایم اگر امشب به معشوقت رسیدی خدا را در میان اشک دیدی کمی هم نزد او یادی زما کن کمی هم جای ما او را صدا کن بگو یارب فلانی رو سیاه است دو دستش خالی و غرق گناه است
یارب العفو که این بنده ی فرّار آمد از گنه خسته شد و بر در تو زار آمد شب قدر است ببین عبد گنهکار آمد عاشق و در به در حیدر کرار آمد
… خداوندا در این منزل برافروز از کرم نورى که تا گم کرده خود را بیابد عقل انسانى شب قدر است در جانب چرا قدرش نمی دانى تو را می شورد او هر دم چرا او را نشورانى تو را دیوانه کرده ست او قرار جانت برده ست او غم جان تو خورده ست او چرا در جانش ننشانى چو او آب است و تو جویى چرا خود را نمی جویى چو او مشک است و تو بویى چرا خود را نیفشانى
از عرش صدای ربنا می‌آید آوای خوش خدا خدا می‌آید فریاد کـه درهای بهشت باز کنید مهمان خدا سوی خدا می‌آید
الهی آن شب کـه هـمه قرآن بـه سر میکنند مـا را توفیق بده قرآن رابه دل کنیم امشب تمام آینه ها را صدا کنید گاه اجابت اسـت رو بـه سوی خدا کنید اي دوستان آبرو دار در نزد حق در نیمه شب قدر مرا هم دعا کنید
گویند کریم اسـت و گنه می بخشد گیرم کـه ببخشد زِخجالت چـه کنم یا رب زِ تـو امروز عطا می طلبم هشیاری و بخشش خطا می طلبم مقبولی روزه و نماز و طاعات از درگه لطفت بـه دعا می طلبم
مبادا لیله القدرت سرآید گنه بر ناله ام افزون تر آید مبادا ماه تـو پایان پذیرد ولی این بنده ات سامان نگیرد
