Take a fresh look at your lifestyle.

شعر ناصرالدین شاه برای جیران در سریال و واقعیت

حتما در بخش هایی از سریال جیران شعرهای عاشقانه ناصرالدین شاه برای جیران را دیده اید. در روایت های مختلف از ناصرالدین شاه آمده که این شاه قاجاری، طبع لطیف و شاعرانه ای داشته و هرازگاهی شعر می سروده است. در بین اشعار ناصرالدین، شعر برای امام حسین و شعر در وصف امام علی (ع) نیز به چشم می خورد اما یکی از بهترین شعر ناصرالدین شاه، اشعار او برای جیران می باشد. در ادامه شعر ناصرالدین شاه برای جیران را با شما به اشتراک گذاشته ایم.

شعر ناصرالدین شاه جیران

در ادامه تعدادی از معروف ترین و عاشقانه ترین شعر ناصرالدین شاه برای جیران را مشاهده می کنید:

دل میبری و روی نهان میــــکنی چرا؟

خود میکشی مرا و فغان میکنی چرا؟

گــــر در کمین کشتن عشاق نیستی

تیر کـــرشمه را به کمان میکنی چرا؟

گـــر درخیال مرهم دلهای خسته ای

آن تار طره مشک فشان میکنی چرا؟

اين تير غمزه را دل من مايل است و بس

اين تير را دريغ ز جان مي‌کني چرا؟

چون چشم التفات تو با حال دیگریست

اشک مرا ز دیده روان میکنی چرا؟

تاچند روی خویش نشان میدهی به خلق

راز مرا ز پرده عیان میکنی چرا ؟

سکانس عصبانیت ناصرالدین شاه از جیران

در قسمت های اول سریال جیران که شاه برای یکدلی جیران با خود تلاش می کرد، این شعر زیبا را خطاب به جیران خواند:

هر وقت خوش که دست دهد مغتنم شمار

کس را وقوف نیست که انجام کار چیست

بازیگران سریال جیران، اسم و سن واقعی آنها


تو زمن پرس قدر روز وصال

تشنه داند که چیست آب زلال

یکی از معروفترین و زیباترین شعرهای ناصرالدین شاه برای جیران که در فیلم شاهد آن بودیم، بیت زیر بود:

دل من چون به عشق مایل شد

عشق در گردنش حمایل شد


در روایات تاریخی آمده که ناصرالدین شاه بعد از مرگ جیران، به هیچ فردی اجازه سکونت در عمارت جیران را نداد و خود گاهی ساعاتی از روز را در محل سکونت جیران در کاخ سپری و به جیران فکر می کرد.

شعر ناصرالدین شاه برای جیران در فراق او

روزی دلم گرفت ز اندوه هجر یار آمد بیادم آن رخ و آن لعل آبدا
آن چشم همچو آهو و آن قد همچو سرو آن ابروی کمان ودوزلفی تابدار


مکتوم درد و زلفش صد قلب غرق خون در لعل آبدارش سی در شاهوار
در زیر ابروانش صد تیر از مژه آراسته بقصد دل عاشقان زار


چون کردم این خیال زجا جستی بشوق لیکن نکرده وصفش یک دو از هزار
از شوق بوسه ای که زنم بر لبش شده گوئی دهان من شکرستان این دیار


دل در برم قرار نمی یافت هیچ دم تا آنکه در رسیدم در صحن کوی یار
در درگهش ندیدم آثار خرمی کاخش همه شکسته و پر گشته از غبار


بر جای سار و بلبل بنشسته فوج زاغ برجای سنبل وگل روئیده تل خار
آن مسکنی که بودی روشن چو روی ماه بر دیده ام بیامد چون شهر زنگبار


بر جای ناله فی از هر طرف رسید بر گوشم از درونش آواز الفرار
خمها شکسته دیدم ساغر زمی تهی عودش شکسته دیدم بر جای آن نگار


از گردش سپهر چو آن حال شد عیان کردم هزار شکوه از این دو روزگار
چون آمدم برون ز در این بیت را بصحن دیدم نوشته اند به خط های زرنگار


رفتیم از این جهان و نداریم هیچ چیز الا دل ربوده عشاق بار بار

فرزندان ناصرالدین شاه از جیران

عکس شخصیت های واقعی سریال جیران

مگ تک

ممکن است شما دوست داشته باشید
ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.