معمولا افراد فصل و ماه تولد خود را دوست دارند و از خواندن متن و شعری که درباره فصل تولدشان نوشته شده لذت می برند. اگر دختری از دوستان شما متولد پاییز است و یا عاشق یک دختر پاییزی هستید این مقاله مخصوص شماست زیرا شعر در مورد تولد دختر پاییزی و شعر درباره دختر پاییز در آن وجود دارد که می توانید به آن ها تقدیم کنید.
اشعار زیبا برای دختر پاییز
بانوی پاییزی من …
روزهای پاییزی نم نمک سپری شدند تا رسیدیم به تولد زیبای تو
امیدوارم در این روز بزرگ
حال و هوای دلت پر شود از خنده های بی انتها و پر انرژی باشی مثل همیشه
شعر در مورد دختر پاییزی
من دخـــتـــری از تـــبار پـــاییـــزم بـــا احـــساســـاتی پاییـــزی
دخـــتری کـــه چشـــمـــانـــش زیـــاد ابـــری و بـــارانـــی میـــشود
دختــری کــه مثـل پـایــیز جــانـش را میـــدهـــد بـــرای کــسی کـه بـهــارش باشــد
هرچـــند مـــاننـــد بـــهـــار پـــاییـــز را زود از یـــاد ببـــرد!
و دل این دختـــر ماننـــد بـــرگ هـــای پایـــیزی نـــازک اســـت و زود میشـــکند
تلفیق دو عطر
زندگی یعنی این
لبخند دو چتر
زندگی یعنی این
پاییز برای عشق فصل خوبی ست
نقطه سر سطر
زندگی یعنی این
دختر پاییزی این متن برای توست
بگذر تابستان…
حالم با تو خوب نمیشود!
پاییز
حال مرا خوب می شناسد…
من زاده ی پاییزم…
شعر درباره دختر پاییز متولد نشده
در انتهای کوچه های تابستان
بوی نمناک پاییز
به مشام می رسددختر پاییز
به آمدنش نزدیک است
شعر برای دختر پاییزی
در فصلی از رنگ های محو … تو وجود رنگارنگی هستی
تولدت مبارک …. دوست داشتنی ام که با آمدنت پاییز را زیباتر کردی!
دختر پاییزکه باشی باران برایت مقدس است،
و تو می دانی دختر پاییزی را باران افسون می کند
بی بهانه دیوانه اش می کند
جای هیچ کس را هیچ کس دیگر نمی‌تواند پر کند!
نه مهرماهی جای آذری‌ها رو و نه آذری‌ها جای مهرماهی‌ها رو
پاییزی عزیزم
تولدت مبارک
امیدوارم سال‌های سال، سرزنده و سلامت باشی
شعر برای تولد دختر پاییزی
در برق چشمانت چه می بینم
ای دختر زیبای پاییزی ؟
با قند لبخند شکر خنده ت
در جام من اینک چه می ریزی؟آهووش چشم سیاهت را
با ناز زیبا کرده‌ای یا راز؟
در چشم شهلای تو می بینم
صدها پرنده تشنه ی پروازآرام می بینم نگاهت را
آرامشی از جنس دریایی
گاهی صبور و ساکت و آرام
گاهی شبیه قیس، رسواییدستان گرمت را بده دستم
بیرون بیا از خلوتت گاهی
تُنگ است دنیایی که می بینی
تودرمیان تُنگ چون ماهیبیرون بیا از پیله ی تنگت
پروانه را گفتی که میخواهی
پرواز کن حالا که فهمیدی
تو اول و پایانِ این راهیخوشحال می بینم نگاهت را
تو در دل آیینه می ریزی
با قند لبخند شکرخنده ت
ای دختر زیبای پاییزی !
چه عاشقانه روزهایش
را ورق می زند
تا برسد به پاییز
مجالی نیست
باید رنگ ها را مهمان
برگ ها کرد
پاییز می آید
و باز شهریور می ماند
و عاشقانه هایش.
دختر پاییزی تولدت مبارک
متن شعر دختر پاییزی
متولدین پاییز اصولا آدمهای مهربان و صبوری هستند.سعی نکنید آنها را بیش از اندازه عصبی کنید.پائیزی ها یکدفعه سرد میشوند ولی برگهای شما به مرور میریزد و این خصلت پائیز است که وقتی میفهمی سرد شده که دیگر یخبندان نزدیک است.
بانوی بهار نارنج ها…
پاییز عاشق است و تو عاشق تر…
و چیست جز عشق که پاییز را لایق داشتن بانویی می کند که خود بهار مجسم است…؟
دختر دریا و جنگل…
الهه ی آذر کدام شعله را به وجود تو بخشیده که مهر می تراود از هر نگاه و لبخندت…؟
کدام شعله جز عشق گرم می کند دل مهربانت را بانو…؟
بیا راز جاودانگی احساس را با من بگو…
بگذار طنینش جادوی طلایی پاییز را مهمان قلب هایمان کند…
سالروز هبوطت مبارک فرشته ی پاییزی…
طراوت باران سهم دل عاشقت تا همیشه…
تـو آن گرمای صبح سرد پاییزی
نبودت می شود سرمای سختی بر تن و جانم
حظورت انچنان گرم اسـت و پر مهر اسـت
که شعله می کشد قلبم حرارت می شود جانم
شعر تولد دختر پاییزی
پاییز به مهرش می نازد
و من به تویی که ندارمت
میدانی
تفاوت من و پاییز چیست؟
هر دو رنگ باخته ایم
او از مهر
و من
از بی مهریعشق پاییزی تولدت مبارک
شعر درباره تولد دختر پاییزی
لبخند زدی و آسمان آبی شد
شبهای قشنگ پاییزی ما
مهتابی شد
پروانه پس از تولد زیبایت
تا آخر عمر غرق بی‌تابی شد
تولدت مبارک پاییزی زیبا
وقتی عاشق یه آذر ماهی باشی حتی
نیم روز نبودنش
کلافه ات میکنه
یه لحظه مونده به آخرش که کلافگی
بخواد دیوونت کنه
یهو سر می رسه، دنیات عوض می شه
سلامتی همه آذر ماهی ها که بودنشون معجزه اس…
تولدت مبارک اذر ماهی قشنگم
پاییز که خودش تحفه ای نبود.این تو بودی که تحفه ی پاییز بودی
شعر در مورد تولد دختر پاییزی
دوست عزیز پاییزی من
به یمن آمدنت هزاران ستاره در آسمان دلم خندید
تنها برای تو که و اولین و آخرین حکایت بی انتهای دوستی هستی
می نویسم که به یادت هستم
و هزاران شاخه گل مریم را در این روز پاییزی
تقدیمت می کنم
به من اعتماد کن دختر پاییزی! آرام باش و لذت ببر:
امروز قراره بهترین روز تولدی که تا به حال داشتی باشه
تولدت مبارک عزیزم
مـن دختر پاییزم
حال و احوالم پاییزیست
ساعتی آفتابی
ساعتی ابری
گاهی طوفانی
ولی همیشه سبز
شعر عاشقانه خطاب به دختر پاییزی
آهای دختر پاییز!
میدانی چرا برگ ها زرد و خشک می شوند و
به زیر پاهایت می افتند؟!
آخر تو که آمدی
دیگر بیچاره ها با چه رویی سبز باشند
وقتی تو تمام سر سبزی دنیا را
درون خود به همراه داری؟!!
دختر پاییزی تولدت مبارک
شعر نو درباره دختر متولد فصل پاییز
در هیاهوی وحشی باد
در زمانی که پرستوها
نگران از طوفان
لانه می سازند
و از سر و دوش درخت
برگها می ریزند
و پلی از رنگها در افق می بینیم
در صدای برگی
متولد شده ام
تا در این باغ بزرگ
من به تنهایی عریان درخت
و سکوت بلبل
گرمی تازه دهم …
… و الهه ای متولد شد
از آن دورها گویی چون بهاری برای خزانی
از آن دورها در خاکروبه کلمات، در بن بست خیالات
در کنار طرح درخت نارنج همیشه سبز
به سرخی برگ شقایق وحشی در پاییز
میان اجتماع برگ های سرخ و زرد
در محاصره ی دسته های بنفشه
و در میان انبوه خیالات و غم ها
در همین کلمات نارنجی و بی دردسر
نقش بازیافت یک روح
از میان زباله های وهم آلود اضطراب
تا آواز گنجشکی روی درخت توت
ومیان مخدوشی یک ذهن پاک
و در همین نزدیکی ها
با جسمی دورتر از دورها و بی خاطره از من
در نرده کلمات نزدیک غروب
الهه ای متولد شد…..
آری الهه ای متولد شد در روح بی نشانه من
شعر درباره دختر پاییزی برای خودم
یک قدم مانده به پاییز
من متولد شدم و بلافاصله
پاییز آغاز شد…سالها آمدند و گذشتند اما…
هنوز از در و دیوار خانه ی من
بوی پاییز می آید!!!
سومین ماه خزون بود فصل رویایی پاییز
هـمـه جا زرد و نارنجی شاه فصلا فصل پاییز
فصل خوب لمس بودن فصل زیبای خزونه
هـمه جا برگای رنگی همـه جا عطر خزونه
ماه آذر پر شعره پر پولک و ستاره
پرحس خوب دیدار دل مـن چـه بی قراره
بهترین لحظه دنیاست لحظه لمس نگاهت
تـو حس گرم دستات تـو و آتیش نگاهت
تـو منو عاشق چشمای قشنگت کردی
منو وابسته حس خوب دستات کردی
تـو چـه کار کردی که دل خراب چشمای تـو
تـو تموم لحظه‌هاش دنبال چشمای تـو
همـه وجود مـن پر شده از عطر تنت
از تـو با مخمل شبرنگ چشای خوشگلت
دوست دارم با تـو بمونم توی شهر ناز رویا
توی رویایی ترین فصل که تـو اومدی به دنیا
شعر دختر پاییزی
دل مـن عاشق چشمای تـو
تویی زیبایی این فصل خزون
دل مـن میمیره واسه خنده‌هات
واسه اون چشمای ناز مهربون
آره این فصل خزون عاشقته
عاشق چشمای ناز مشکیته
آره افسوس واسه فصلای دیگست
که ماه تولد تـو پاییزه
هـمـه قشنگی فصل خزون
بـه دل آرایی چشمای تـو
بـه فریبندگی عطر تنت
بـه نشستن پیش دستای تـو
شعر انگلیسی در مورد دختر متولد پاییز
قصه یا افسانه نیست ؛
نبودنت مرا از نو آغاز کرد .
هر پاییز دوباره متولد می شوم …
;It’s not a story or legend
.Your distance started me again
…I born once more every Autumn
سقوط یک برگ از شاخه ی درخت یعنی پاییز
پاییز یعنی قصه ای از غصه لبریز
پاییز یعنی اوج هنر
سقوط برگی در تنپوش زرد
پاییز معنی طعم وداع
لبریز از باران های بی تپش
لبریز از شوق رفتن
چشمانی گره خورده به راه
حتی ساده ترین تفسیر آه
پاییز فصل اوج خوشبختی زیبا ترین نگین
نگاه منتظر برگ روی زمین
فروردین و مهر فصل چنار
این طرف فصل رویش آن طرف افول بهار
پاییز یعنی تنپوش زیبای من
پاییز یعنی شوق پر کشیدن از زندان تنتولدت در این پاییز زیبا مبارک
شعر دختر پاییز
مـن دختر پاییز هستم
خوش نقش و نگار فرش تبریز هستم
مـن زادۀ فصل سرد وزردم امّا
گرمی بدهم زِعشق لبریز هستم
شعر کوتاه برای دختر متولد پاییز
در کنار شر شر این باران پاییزی
صدای بهم خوردن بال معصوم فرشته ها می آید
انگار آمدن تو نزدیک است
لمس بودنت مبارک ای زاده پاییز زیبا
شعر بلند درباره دختر متولد پاییز
باتو در پاییز از خاک برمی‌خیزم
و با سهره ها و یاکریم‌ها به پرواز درمی‌آیم
پاییز در راه است …
تکان دستهایم را ببین ؛ تکان تکان شانه هایم را
و پاهای که انگار از من خودم جلوتر میروند
پشت بر تمام دنیا !!
پاییز در راه است …
خیسی چشمهایم را می بینی ؟! …
پاییز در راه است …
و بوی تو پر می کشند تا خود من و بوی تو دستی می‌شود
حلقه ی داری برگردنم…
بوی تو پرچین هزار لب می شود و می‌خندند برمن
بوسه ای می شود بر پیشانی‌ام تا چشم شوم
و تو اخم می کنی برتمام بی‌قراری هایم
بوی توانگار بی تو در پاییز دلتنگ ترم می کند هوای بی تودر غروب های تلخ پاییزی
پر بغض که شدم پربکش
تا تنهاییم را آغاز کنم درهر روز منه بی‌تو
تا آسمان را از اشکهایم بشویم .
پاییز در راه است دیگر انگار ؛ تکان‌های شانه‌ام را می بینی؟!!
پاییز در راه است …
و من این بار انار نیستم که برسم به دست توبرگم پراز اضطراب افتادن…
پاییز در راه است و من در هوایت هنوز ریه هایم بوی
دیروز می دهد.
از همان هوایی که تا دیروز فکر می کردم
کمی آرامم می کند
حالا که خوب فکر می کنم من به چیزی شبیه
خنده چشمان تو را فقط نیاز دارم
پاییزکه بیاید من بی تو ؛ پشت دیوار سکوت
به لحظه های بی تو بودن خرده خواهم گرفت
و زمین و زمان را خالی از هر یادی که مرا
به چین چین دامنت نزدیک تر کند ، خواهد گذشت .
پاییز شبیه یک خواب خواهد رسید و من
دوباره زاده میشوم…
تب می کنم و آرام میشوم .
پاییز که بیاید آرام میشوم مثل آن دریایی که
از همه خروش می کند و زیر پایت
آرام می گیرد.
چشمهای تو موج شکنی میشوند در طوفانها که
به اجبار تعظیم کنن با اشک هایی که
سپیدند در ساحل نگاهت !!
پاییز در راه است نازنین …
چرا برای چند لحظه کنارم نمی نشینی تا جرعه ای
نگاه بنوشم از چشم مستت
به جای تو زانویم در آغوش است!!
که این است پایان تمام غروبهای این روزهای آخرین ثانیه های شهریور…
پاییز در راه است …
و من هنوز هم بیقرار یک لبخند توام … لبخندت را کجای این شب های نیامده
کشف کنم؟؟؟
((پاییز که آمد فقط برایم لحظه ای بخند همین برای
زنده ماندنم بس است ))
پاییز در راه است و من آرامم …
آرام مثل آینه ای که هرصبح متولد می شود
چرا که تو هر صبح در آن قدم خواهی زد
باد در موهای تو اذان می گوید و ای کاش با آیینه ها هم صبحت شویم
پاییز در راه است و من مثل یک خواب بلند و آرام
در ثانیه به ثانیه شبهای دراز به سراغت می آیم
و دور میشوم از این سرزمینی که تواز آن سفر کردی
پاییز در راه است و من آرامم
مثل همین کوچه های ی بارانی که تو از آن گذشتی …
