Take a fresh look at your lifestyle.

متن ادبی و شعر در مورد حادثه پلاسکو و فداکاری های فراموش نشدنی آتش نشانان پلاسکو

متن و شعر زیبا و ادبی درباره حادثه پلاسکو

پلاسکو یکی از ساختمان های بسیار قدیمی تهران (54 ساله) بود و اولین ساختمان مدرن و آسمان خراش در خاورمیانه محسوب می شد. ساختمان پلاسکو با اسکلت فلزی و 17 طبقه دارای 560 واحد تجاری بود. ساختمان پلاسکو در 30 دی ماه 1395 دچار سانحه آتش سوزی شد و بعد از حدود 3/5 ساعت سوختن، به طور کامل فرو ریخت. هنگامی که آتش سوزی ساختمان پلاسکو شروع شد افراد زیادی داخل ساختمان بودند و آتش نشانان برای نجات جان آن ها به داخل ساختمان رفته بودند و هنگامی که ساختمان فرو می ریزد، تعداد زیادی از ماموران آتش نشانی در داخل و خارج ساختمان پلاسکو زیر آوار ماندند و کشته شدند. یاد و خاطره این آتش نشانان فداکار برای همیشه در ذهن ملت ایران باقی می ماند و از آن ها به عنوان شهدای حادثه پلاسکو نیز یاد می گردد. در این پست متن در مورد آتش نشانان پلاسکو به شما ارائه می شود، با مینویسم همراه باشید.

متن زیبا درباره آتش نشانان پلاسکو

ساختمان تجاری پلاسکو در سال 1395 دچار حادثه آتش سوزی شده و بعد از چند ساعت سوختن به طور کامل فروریخت. در این مقاله متن ادبی و شعر در مورد حادثه پلاسکو آورده شده است.

متن کوتاه در مورد آتش نشانان پلاسکو

طلوع ناگهان ها, زیر آوار
غروب قهرمان ها, زیر آوار
کماکان می تپد با عشق مردم
دل آتشنشان ها زیر آوار

متن درباره آتش نشانان پلاسکو

انقدر زیر بار خوبیت مونده بودی
کز مهره های گردنت شرمنده بودی

هی فکر می کردی به این درد عمیقت
چشمات خجالت می کشیدن از رفیقت

آتش حیرف شرشر چشم ترت نیست
جز آهن بیرحم بالای سرت نیست

هی صبر کردی صبر اما بی علاجه
از صبر کردن روح زخمیت هاج و واجه

هی دل به آتش میزدی تا زنده موندی
اره تو جون دادی و بازم… زنده موندی

متن غمگین در مورد آتش نشانان پلاسکو

از دلاوری این ناجیان
می نویسم با دو چشم گریان
هر چه گویم ، کم گفتم از شما
تو خودت خوب می دانی خدا
غم ها پایان ندارد ای عزیز
دل ها ارام ندارد ای عزیز
تو خیالت جمع باشد نازنین
جای تو هست در بهشت برین
بهر ما یک جهنم ساختی از رفتنت
ما ماندیم و اندوه از دست دادنت
می سپاریمت به دست آن خدا
که گلچین کرد شما را ، از بین ما

پیام در مورد آتش نشانان پلاسکو

برو به شعله بزن جان و دَم نیار دمی

ز شمع، در دلِ پروانه، نیست باک و غمی

چقدر گریه کنم تا ز تو ندا آید؟؟

ز چشمه ی دو نگاهم دگر نمانده نَمی

شهادت تو مبارک، بهشت جای تو باد

دلِ منِ جهنمی خوش است بر کَرَمی

شفاعتی کن و آتش بِکُش به دوزخ ما

که جملگی به ریشه ات، زدیم، بیش و کمی

تکان بخور تنِ بی جان بگو که زنده شدی

دگر چقدر گریه؟ چه غصه و اَلَمی؟

متن ادبی و شعر در مورد حادثه پلاسکو

متنی در مورد آتش نشانان ساختمان پلاسکو

گویند به من عشق ز پروانه بیاموز
کان سوخته را جان شد و آواز نیامد
ققنوس به جا مانده در شعله آتش
پروانه کجا؟ عشق کجا؟ من ز تو خوانم
دست از طلب شعله دمی باز نداری
اعجاز خلیلی تو که انباز نداری
برگرد و سر از آتش جانسوز برون کن
دل ها نگرانند تو آواز نداری

یک متن غمگین در مورد آتش نشانان پلاسکو

ياد و خاطر عزيزان از دست رفته هميشه در ذهن ايران و ايراني مي ماند و آن هاي كه زحمت مي كشند قهرمانان بي بديلي هستند كه از همه چيز خود گذشته و در ان گرماي شديد اتش و دود كمر همت بسته تا جسد عزيزي به خانواده اش برسد دست مريزاد ايراني
اتش نشانان مظهر صلابت و عشقند

متن در مورد آتش نشانان حادثه پلاسکو

وقتی که از شما حرف می زنیم

یادمان هست چه قهرمان هایی بودید

خیلی ستاره تر از آن چه فکرش را بکنید

یک چیزی که کسی نبود جز خودتان

خودِ خودتان ؛ فرزندان وطن

فرزندان آب و خاک و آتش

پیام درباره آتش نشانان پلاسکو

برادر شهیدم

بعد از برج تهران…
بعد از “تو”…
تمام ایران به یکباره فرو ریخت

و بیشتر از این ساختمان
قلب مردم سرزمینت سوخت!!

این شعله ها بالاخره خاموش می شوند
اما مطمئن باش
چراغ قهرمانی ات
تا ابد روشن است!

راستی..
من آتش نشان نیستم
خودت بگو
شعله های قلب مادرت را
چگونه خاموش کنیم؟؟

پیامک در مورد آتش نشانان پلاسکو

برای آتش نشانی که سوختن همکارش را دید مردی که آوار پلاسکو رو زندگیش فرو ریخت

برای همسری که چشم انتظار مرد قهرمانش گوش به زنگ است برای کشورم که قهرمانش را از دست داد

سرمایه ای که میان آتش سوخت و کودکی که پدرش باز نخواهد گشت تا لبختندش را ثبت کند…

من عزادارم

پیامی راجع به آتش نشانان حادثه پلاسکو

زلال دست های مهربانت

راز آرامش لحظه هایی است که شعله ورند و عصیانگر، اگر نباشی

می روی و تمام ورد های جهان به قامت تو اقتدا می کنند

بزرگ مرد راز فداکاری ات دهان به دهان می چرخد

شهر به تو می بالد

متن پیام در مورد آتش نشانان پلاسکو

آن لحظه که همه چیز دور و برت زبانه می کشد

و خشم کهن سال شعله های ناگهان روبرویت می پیچید

از خود می گذری تا دست های مهربانت

تلخی سوزان حادثه را به هم بریزد

پیامک درباره آتش نشانان حادثه پلاسکو

جانگداز است خشم آتش ،در جدالی نا برابر
در حریمی بی مهار و بی نظام و درب و پیکر

جانگداز است این حقیقت، این عزا و این مصیبت
مردمانی بی خبر از خشم آتش، بی خیالِ هر نصیحت

در میان شعله های سر کشی از دود و آتش
با غریو و هجمه های آتشی با خشم سرکش

ناله و آه و فغان و بیم و حیرانی ز سوئی
توده ی آتش، پریشانی، هراسانی، به سوئی

پایمردی و شجاعت،جان نثاری و شهامت
قامت رعنای گُردان و دلیران شهادت

عرصه ی ایثار و جنگی بس شگفت و نا برابر
آتش و خشم و خروش و جسم های بی تن و سر

غیرت و خون و شرف، در پرتو این جان فشانی
جان نثاری، عاشقی، در پیشه ی آتش نشانی

آن عزیزانی که با ایثار جان، از جان گذشتند
وان سلحشوران، عهدی را که بستند، نشکستند

با درود تهنیّت بر این دلیران طریقت
با سلام وتسلیت بر پاسداران حقیقت

متن پیامک در مورد آتش نشانان پلاسکو

کلمه‌ ها از آتش که بگذرند شعله‌ ور می‌ شوند

کلمه‌ ها زیر آوار بمانند شعر می‌ شوند

کلمه‌ ها از این دفتر بیرون بزنند خاکستر می‌ شوند

در خودمان نشسته باشیم

یا در تماشاگاه ایستاده باشیم

باز دنیا به سوختن ادامه می‌ دهد

ما در خودمان نشسته بودیم

روزی که مَردها گریستند…

متنی غمگین راجع به آتش نشان های پلاسکو

می گویند پروانه دور شمع می گردد اینبار پروانه ها با شمع وجود خودشان پر پر شدند و درس شرافت و مردانگی را در آسمان شهر با دود و خاکستر خود نگاشتند.
شهدای غواص بر لب آب با لبی تشنه رفتند شهدای آتش نشان در آتش با لبی تشنه جان دادند عجب قصه ی پر غصه ایست این غصه ی آب و آتش سلام بر حسین (ع) که هم لب تشنه بر لب آب بود و هم سرش در تنور آتش رفت ،خیمه ها ی اهل بیتش را آتش زدند ولی به ما درس آزادگی آموخت.
روحشان شاد یادشان گرامی نامشان جاوید /شهادت گوارای وجودتان ای لب تشنگان پرکشیده در آتش

در تاریخ 30 دی ماه 1395، در ساختمان پلاسکو واقع در چهار راه استانبول تهران آتش سوزی رخ داد و این آتش سوزی به مدت 3/5 ساعت به طول انجامید و سپس ساختمان به طور کامل فرو ریخت. در این زمان تعداد زیادی از ماموران آتش نشانی برای نجات افرادی که در ساختمان بودند و مهار آتش سوزی در داخل و خارج ساختمان پلاسکو حضور داشتند که هنگام فرو ریختن ساختمان تعدادی از این ایثارگران و فداکاران در زیر آوار و آتش حبس شدند. در این پست متن ادبی و شعر در مورد حادثه پلاسکو به شما ارائه می شود، با ما همراه باشید.

متن ادبی در مورد حادثه پلاسکو

متن زیبا برای حادثه پلاسکو

می گویند پروانه دور شمع می گردد اینبار پروانه ها با شمع وجود خودشان پر پر شدند و درس شرافت و مردانگی را در آسمان شهر با دود و خاکستر خود نگاشتند.
شهدای غواص بر لب آب با لبی تشنه رفتند شهدای آتش نشان در آتش با لبی تشنه جان دادند عجب قصه ی پر غصه ایست این غصه ی آب و آتش سلام بر حسین (ع) که هم لب تشنه بر لب آب بود و هم سرش در تنور آتش رفت ،خیمه ها ی اهل بیتش را آتش زدند ولی به ما درس آزادگی آموخت.
روحشان شاد یادشان گرامی نامشان جاوید /شهادت گوارای وجودتان ای لب تشنگان پرکشیده در آتش

متن ادبی درباره حادثه پلاسکو

حضرت حق به خانواده‌ های بازماندگان این حادثه جانگداز و دردناک خصوصا پدران و مادرانشان این اسوه های ایثار ،صبر جزیل عنایت فرماید.
امیدواریم که حادثه دلخراش پلاسکو عبرتی برای ایمن سازی همه ساختمان‌ها باشد.
خدا درجات شهدای عزیز این حادثه را متعالی نماید و در سرای باقی همنشین اولیای الهی شوند.

یک متن ادبی در مورد حادثه پلاسکو

 رویداد تلخ و غمبار شهادت آتش نشانان و هموطنان عزیز، غم و اندوهی بزرگ بر قلب ملت ایران نشاند

آتش نشانان فداکاری که جان ها و دل هایشان از آتش فروزان عشق و وظیفه،تابناک است،چه با شهامت جان خود را برای نجات جان هم میهنان خویش نثار کردند

اگر چه با تلاش و از خودگذشتگی این مهرورزان جاوید شعله های آتش در ساختمان پلاسکو تهران خاموش شد اما شعله‌های بی‌قراری داغدیدگان در سوگ جان باختن این شهدای بزرگوار،قلب مردم ایران را به درد آورده است

ضمن تسلیت و تعزیت به خانواده داغدیدگان و مردم شریف ایران و مجموعه آتش نشانی و مدیریت شهری،از درگاه خداوند منان برای این قهرمانان نستوه رحمت بی کران و برای مجروحان بهبودی و عافیت و برای خانواده این عزیزان صبر و بردباری و برای خادمان مخلص و بی منت مخلوق توفیق روز افزون آرزو می کنم

متن خاص برای حادثه پلاسکو

حادثه تلخ و غم انگیز آتش‌سوزی و فروریختن ساختمان تجاری پلاسکو تهران که منجر به جان باختن و مصدومیت تعدادی از آتش‌نشانان شجاع و فداکار و جمعی از مردم عزیزمان شد، موجب تأسف و تأثر فراوان گردید.
بدون تردید ایثار و شهامت عزیزان آتش نشان در این حادثه تأسف‌بار در اذهان تاریخ و ملت شریف ایران جاودان خواهد شد.

متن پیام درباره حادثه پلاسکو

زورمان به آوار نمی رسد
هر چه می گردیم
پیدایتان نیست
شما صدایمان کنید
نشانمان دهید کجایید
دلِمان
ترکید …

پیام ادبی در مورد حادثه پلاسکو

از لحظات هولناک فروریختن ساختمان پلاسکو تا همین حالا هزار بار مرده و زنده شدیم.

روزها ، ساعت ها و دقیقه های برای نوری که از آن عمق مجهول بیرون بزند.

شاید که آتش گلستان شده باشد برایشان ، برای آنهایی که می خواستند آتش را برای جامانده ها و ترسیده های حادثه گلستان کنند.

شعر نو درباره حادثه پلاسکو

کلمه‌ها از آتش که بگذرند شعله‌ور می‌ شوند

کلمه‌ها زیر آوار بمانند شعر می‌ شوند

کلمه‌ها از این دفتر بیرون بزنند خاکستر میشوند

در خودمان نشسته باشیم

یا در تماشاگاه ایستاده باشیم

باز دنیا به سوختن ادامه می‌ دهد

ما در خودمان نشسته بودیم

روزی که مَردها گریستند…

شعر نو در مورد آتش سوزی پلاسکو

آتش همه چیز را سوزاند
لباس‌ ها…
اسکناس‌ ها…
و حتی انسان‌ها…
آتش همه را سوزاند
عشق اما نه….
شعله‌ور شد
حالا آتش‌نشان‌ها
کلمه‌ها را که در حرف‌ها ناگفته ماندند
بغض‌ها را که فرو خورده شدند
و مردها را که پا پس نکشیدند
ایستاده
از زیر آوار بیرون می‌آورند!

شعر نو زیبا برای حادثه پلاسکو

هر نفسی که می کشم می پرسم از خودم

زیر آن آوار هوا هست هنوز؟

چند نفر ماندید آنجا؟

چند نفر آخر؟

چند نفر از شما دوباره نور را می بینید؟

چند نفر از شما برادرانم؟

یک شعر نوی زیبا در مرود حادثه پلاسکو

دود و آتش بهم آمیختن

ساختمان پلاسکو را ریختن

در ششم ژانویه…

جانت فدای مردمت شد آتش نشان

که در آن 22 نفر سوخت….

از آه داغ دل بازماندگان زبانه آتش برآید

وز دست من محزون چیزی برنیاید

در این حادثه دل میلیون ها سوخت

الهی نشود تکرار نه این سال و نه هیچ سال!

شعر های زیبا در مورد حادثه پلاسکو

خبر تلخ و خبر سنگین، خبر، درد

دوباره بغض، گریه، اشک، سردرد

دلم آتش‎فشان بی‎نشان شد
درون سینه‎ ام شد شعله‎ور درد

نشد مام وطن آسوده، آرام
رهایش می ‎کند یکدم مگر درد

پدر از این خبر زانوش لرزید
پدر جنگیده عمری با کمر درد

خبر می ‎گفت مردانی اَبَر مرد
خبر را گفت با دردی اَبَر درد

خبرها گفت بیش از بیست جانباز
خبرها در کلامی مختصر، «درد»

همیشه بیست تصویر خوشی داشت
ولی حالا عدد شد ضرب در درد

مفاتیح الجنانم را بیارید
دعا گاهی اثر کرده است بر درد

نوحه خوانی می کنم، همراه با من گریه کن!
داغ، سنگین است! پس همراه شیون، گریه کن!
بغض و هق هق گاه امان شعر را هم میبرد!
می شود وقتی زبان شعر «الکن»، گریه کن!
«بهمن خونین» ما امسال رنگش شد سیاه!
چون «محرم» از همین آغاز بهمن، گریه کن!
کشتزاری آهنی در مرکز این شهر بود!
پیش چشم برزگرها سوخت خرمن! گریه کن!
برج ویران گشته و آتش نشانان مانده اند
زیر کوه آجر و سیمان و آهن، گریه کن!
مرد نان آور به سمت خانه امشب برنگشت!
نیست تکلیف زن و فرزند روشن، گریه کن!
جای داغی -این چنین سنگین- میان خانه نیست!
عینهو دیوانه ها در کوی و برزن گریه کن!
مثل بار قبل و بار قبل از آن، تقصیر را –
هیچکس قطعا نمیگیرد به گردن، گریه کن!
بس که منزل بس خطرناک است و مقصد بس بعید
نیست دیگر هیچکس را پای رفتن، گریه کن!
داغ هایی -اینچنین سنگین- نمیگنجد به شعر!
امشب ای شاعر به جای «شعر گفتن»، گریه کن!

گویند به من عشق ز پروانه بیاموز
کان سوخته را جان شد و آواز نیامد
ققنوس به جا مانده در شعله آتش
پروانه کجا؟ عشق کجا؟من ز تو خوانم
دست از طلب شعله دمی باز نداری
اعجاز خلیلی تو که انباز نداری
برگرد و سر از آتش جانسوز برون کن
دل ها نگرانند تو آواز نداری

امشب دلم از غم،ز کف داده عنانش را
یک حادثه برد از میان تاب و توانش را

یارای آن را نیست تا درد دلم گویم
باید قلم، بنویسد این درد نهانش را

شهرم شده تب دار از یک اتفاق سخت
یک فاجعه، غمبار کرده مردمانش را

در زیر آواری زسیمان و گِل وآهن
تقدیر مدفون کرده سی(30) آتشنشانش را

تصویرهای جانگدازی پیش روی ماست
طاقت ندارد آدمی شرح و بیانش را

یک سو زنی در اظطراب و شیون وناله
آیا دوباره بیند او شوی جوانش را؟

سوی دگر بابای یک آتشنشانی که
لرزانده باراین مصیبت زانوانش را
و….

گمنام بود آتشنشان اما دگر زین پس
در آسمان جوئیم ما نام و نشانش را

دنیا محل آزمون آدمیزادیست
پس داده او با سرفرازی امتحانش را

تندیس می سازند از او در شهر من اما
من تا ابد در سینه دارم یادمانش را

 

مگ تک

ممکن است شما دوست داشته باشید
ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.