Take a fresh look at your lifestyle.

۴۰ متن درباره جنگ و صلح زیبا اثرگذار و پرمعنا

همیشه تصمیمات عده ای قدرت طلب باعث ایجاد جنگ هایی می شود که دود آن به چشم همه کودکان و زنان و حتی مردان بیگناه می رود، افراد زیادی آواره می شوند، خانه های بسیاری ویران می گردد. جنگ برای هیچکس خوشایند نیست اما همیشه میبینیم که در گوشه ای از دنیا جنگی برپاست، عده زیادی میمیرند، هزینه های بسیار می شود اما در پایان نتیجه چیزی جز پشیمانی نیست. به بهانه جنگ روسیه و اوکراین تصمیم گرفتیم متن های زیبا درباره جنگ را تقدیمتان کنیم.

متن زیبا درباره جنگ

آدم‌ها جهنم دست‌ساز خویش‌اند…
باید بروم نامم را
در ردیف عقاب‌ها، ببرها، و شب‌پره‌ها بنویسم

جنگ خبر نیست
جنگ گلوله های واقعیست که توسط سربازان به اجبار شلیک میشود
کشته شدن انسان‌های بی‌گناهی‌ست که میل به مُردن ندارند
و قدرت نمایی حاکمانی‌ست که انسانیت در درون آنها مرده است
جنگ خبر نیست
جنگ واقعیتی تلخ و وحشتناک است.

جنگ را دیدم !

دیدم که انسانیت در خون خود غلت می خورد

آنگاه که بی وقفه از آسمانِ منطق

جغدِ مُرده میبارید ….

پوتین تنها کفش نظامیه که خودش توی جنگ روسیه با اوکراین نرفته

دختر کوچکمان نمی داند
هربار که به خانه برمی گردی
به آرزوهای چندنفر
شلیک کرده ای
او فقط همین را می داند
که ستاره ها وقت خواب
آسمان را برایش
روشن نگه می دارند
من از حنجره ی جیب هایت
جیغ چند کودک را
بیرون می کشم
چند گلوله ی سرخ
به وقت شام
در بشقابمان پیدا می کنم
وبدن خونی پیراهنت
روی رخت آویز
سنگینی می کند
دخترمان نمی داند
من اما میدانم
ستاره های روی شانه ات
چرا
روز به روز خانه را
تاریک تر می کنند . . .

متن درباره جنگ

ما هرگز نمی توانیم در دنیای بیرون به صلح برسیم
تا زمانی که با خود صلح نکنیم.

دالایی لاما

همچنین بخوانید: انشا درباره جنگ

آیا تا به حال به این موضوع فکر کردید

به خصوص پس از پیدایش ادوات جنگی پیشرفته

تعداد کمی از رهبران در گیر جنگ در آن جنگ از بین می روند

و بیشتر کشته شدگان را افراد معمولی یا غیر نظامی ها تشکیل میدن یا نه؟

وقتی کسی حقی بیشتر از حق واقعیش بخواد جنگ بوجود می آید

حالا چه جنگ بین دو بردار باشه یا دو کشور همسایه یا غیر همسایه

حتی جنگهای که به منظور به پا کردن عدالت در بین دو جمع خواه خانواده باشند

خواه دو کشور صورت می گیرد هم دارای پیامدهای بیشتر از بوجود آمدن عدالت بین آن دو جماعت است

جنگ دردهای جهان را بزرگ تر می کند. جنگ هر چند هم بر ضد خرابی ها باشد در آخر جور دیگری زمین را آکنده از درد می کند. اگر جنگ نهایت عدالت هم باشد همیشه زمین را لبریز غم می کند.

کسانی که عاشق صلح هستند باید یاد بگیرند که سازماندهی آنها به اندازه کسانی که جنگ را دوست دارند موثر باشد….

مارتین لوترکینگ

هر روز صبح من و تو که عشقم هستی از خواب بیدار می شویم و در اولین خبر مجری درباره جنگ می گوید یکروز درباره جنگ تحمیلی، یکروز درباره جنگ افغانستان، یکروز درباره جنگ عراق،درباره جنگ یمن و یکروز هم درباره جنگ روسیه و اوکراین

و من همیشه می پرسم چرا واقعاً چرا جنگ؟ و متاسفانه کسی جوابی برای این سئوالم ندارد؛

و راستی چرا جنگ؟

صلح تنها نبردی است که ارزش برگزاری دارد.

آلبر کامو

گاهی بُردن یک جنگ، بدتر از باختن آن است.

بیلی هالیدی

هیچ چیزی هرگز از طریق جنگ بدست نیامده که ما نمیتوانستیم بدون جنگ آن را بدست آوریم….

من که سیاستمدار و طرفدار جنگ نیستم ولی نمی دانم

چرا تمام سیاستمدارانی که دستور جنگ را صادر می کنند یک لحظه به جنگ های گذشته نگاه نمی کنند؛

آیا مثلاً تمام کشورهای که در جنگ جهانی اول یا دوم بودند به خواسته هایشان رسیدند، آیا مجروحین و معلولینی که حاصل این دو جنگ بزرگ هستند دیگر نیستند

و چرا سایر سیاستمداران از این جنگها درسی نمی گیرند.

تمام رهبرانی که شروع کننده جنگ هستند فکر می کنند بعد از جنگ آن منطقه از هر گونه ظلم و بی عدالتی پاک میشه ولی واقعاً این جوری نیست

عشق مثل جنگ میمونه
شروع کردنش خیلی آسونه
اما پایان دادنش سخته

اگر رفتار آدمها رو هم مثل کامپیوتر Undo داشت و به عقب برمی گشت

شاید خیلی از جنگها بوجود نمی آمدن.

حتی در صفحه شطرنج که جنگی است بین دو گروه سفید و سیاه،

شاه بازنده از صفحه شطرنج حذف نمی شود، امکان دارد همه مهره هایش را از سربازان گرفته تا وزیر از دست بدهد ولی خودش از صفحه حذف نمی شود.

برای دانلود آهنگ هر کجا مرز کشیدند شما پل بزنید کلیک کنید

هنگامی که با خود صلح می کنید

با جهان صلح می کنید.

تو مگو همه به جنگند و ز صلح من چه آید
تو یکی نه‌ای هزاری ، تو چراغ خود بر افروز

سرِ جنگ دارم هر سال با پاییز!

با پاییزی که هوای ِ دلبرانه اش بد جور هوایی ام می کند

هوایِ تو می افتد به دلم …

دم و بازدم ام حتی این روز ها فرق میکند!

نفس های عمیقی میکشم و با ” آه “،

حجم ریه هایی که از نبودنت پر است را خالی میکنم!

خدا کند،

یاری اگر دارید،

اگر هست!

قسمت ِ تان باشد ؛

همین پاییز

خدا کند” امّا…

آن ها که اهل صلحند بردند زندگی را

وین ناکسان بمانند در جنگ زندگانی…

تنها چیزی که در زندگی بدون تلاش

به دست می‌آوری،

شکست است.

پس تلاش کن

کسی که جنگجو است، باید همواره در حال جنگ باشد؛

چون در زمان صلح با خودش درگیر خواهد شد.

نیچه

هر چیزی تا یه جایی

ارزش جنگیدن داره

بعدش تبدیل میشه

به خرّیت

کمابیش هر چیزی که وجود دارد در معرض نابودی است؛

زندگی، خود چیزی جز ستیزه و جدال ارزشها و مبارزه برای نابودی اندیشه ها و آرمانها نیست.

نیچه

هزار سیلاب خون، چو رود کارون، گذشت

مگو چه هنگامه بود! بگو چه بیداد شد…

وطن! چه سرها به خاک، فتاد تا کار تو

ز سر به سامان رسید، ز نو به بنیاد شد

هنگامی که قدرت عشق بر عشق به قدرت غلبه کند جهان با صلح آشنا می شود.

جیمی هندریکس

صلح نه تنها بهتر از جنگ است

بلکه بی نهایت سخت تر از آن است

جورج برنارد شاو

بشر باید به یاد داشته باشد که صلح جهانی هدیه خدا به مخلوقات خود نیست

صلح هدیه انسان ها به یکدیگر است.

الی ویزل

صلح و دوستی با همه ی نژاد های انسانی عاقلانه ترین سیاست ماست

و ای کاش اجازه داشته باشیم آن را پیروی کنیم.

ما برای ایجاد صلح به اسلحه و بمب نیاز نداریم

ما به عشق و شفقت نیاز داریم.

مادر ترزا

صلح فقدان جنگ نیست
این یک فضیلت
یک وضعیت ذهنی
یک تمایل به خیرخواهی
اعتماد به نفس
و عدالت است.

باروخ اسپینوزا

صلح جهانی باید از صلح درونی رشد کند.

وقتی وارد جنگ شوید، هر دو طرف کاملا شکست می خورند….

متن درباره افغانستان

امروز مجبور شدم به سربازی شلیک کنم که وقتی روی زمین افتاد، اسم زنش را صدا می‌کرد. ماریا … ماریا … و بعد جلوی چشمان من مرد. به گردنش، آویزی بود که عکس عروسی خودش و دخترک کم‌سنی در آن بود. حدس زدم ماریاست. از خودم بدم آمد. من معمولا پای افراد را نشانه می‌گیرم. سعی می‌کنم آن‌ها را نکشم. فقط زخمی کنم تا دنبال ما نیایند. اما وقتی پای این سرباز را نشانه گرفته بودم، ناگهان خم شد و گلوله به سینه‌اش خورد. حالا ماریای کوچکش چه قدر باید منتظر او بماند. چقدر باید شال و پیراهن گرم ببافد که یک روز مردش از جنگ برگردد. ماریا حتا نمی‌داند که مردش زیر باران برای آخرین بار فقط اسم او را صدا زد. جنگ بدترین فکر بشر است. از بچگی فکر می‌کردم مگر آدم‌ها مجبورند با هم بجنگند و حالا می‌بینم بله. گاهی مجبورند، چون آن‌ها که دستور جنگ را می‌دهند، زیر باران نیستند. میان گل‌ولای نیستند و با فکر چشمان سبز ماریا نمی‌میرند. آن‌ها در خانه‌های گرم‌شان نشسته‌اند. سیگار می‌کشند و دستور می‌دهند. کاش اسلحه‌ام را به سمت رئیسانی می‌گرفتم که در خانه‌های گرم‌شان نشسته‌اند. بچه‌هایشان در استخر شنا می‌کنند و آن‌ها با یک خودنویس گران، حکم مرگ هزاران همسر ماریاها را امضا می‌کنند. راحت‌تر از نوشتن یک سلام…

در جنگ جهانی دوم سربازی نامه‌ای با این متن
برای فرمانده‌اش نوشت:
جناب فرمانده اسلحه‌ام را زیر خاک پنهان کردم، دیگر نمیخواهم بجنگم،
این تصمیم بخاطر ترس از مرگ یا عشق به همسر و فرزندانم هم نیست…

راستش را بخواهی، بعد از آنکه یک سرباز دشمن را کشتم،
درون جیب‌هایش را گشتم و چیز عجیبی دیدم.

روی یک تکه کاغذ آغشته به خون نوشته شده بود:
پدر از روزی که تنهایم گذاشتی هر صبح تا غروب جلوی در چشم به راه تو ام…

“پدر جان، بخدا اگر این بار برگردی تو را محکم در آغوش میگیرم و اجازه نمیدهم دوباره به جنگ برگردی…”

من این کودک را در انتظاری بیهوده گذاشتم.
او تا چند غروب دیگر چشم انتظار پدر خواهد ماند؟

لعنت بر جنگی که کودکی را از آغوش مهر پدر بی‌بهره میکند…

مگ تک

ممکن است شما دوست داشته باشید
ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.