Take a fresh look at your lifestyle.

اسم پسر ایرانی با ابهت به همراه معنی

اسم های با ابهت ایرانی پسرانه

اگر می خواهید برای فرزند پسر خود اسم با شکوه، با ابهت و اصیل انتخاب کنید، بهترین اسم های پسرانه در این پست آورده شده است. اسم های ایرانی بسیار اصیل و با عظمت می باشند که می توانید برای فرزند پسر خودت انتخاب کنید. در این پست اسم پسر ایرانی با ابهت به همراه معنی آن به شما ارائه می شود، با ما همراه باشید.

اسم ایرانی با ابهت پسرانه با معنی

  • اردشیر: شهریاری و پادشاهی مقدس، نام پادشاه هخامنشی و ساسانی
  • اردوان: در اوستا، پشتیبان راستی و درستی است
  • ارژنگ: نقش و نگار، نام پهلوانی تورانی پسر زره؛ نام چاهی در توران
  • آبتین: نام پدر فریدون پادشاه پیشدادی، روح کامل، انسان نیکو
  • آرش: درخشنده، پهلوان و یکی از بهترین تیراندازان ایرانی
  • آرمان: آرزو، خواسته، کمال مطلوب
  • آرمین: آرامش، مرد همیشه پیروز
  • آترین: نام پسر اوپدرم در زمان داریوش بزرگ، آتشین و سرخ فام، پر انرژی
  • آتش: فروغ و روشنایی
  • آتین: در زبان زند و پازند جدید، نو، بوجود آمده
  • آرشام:  دارای زور خرس، پسر آریارمنه و پدر ویشتاسب از خاندان ‏هخامنشی
  • آرشان: مرد، نام پسر اردشیر دوم پادشاه هخامنشی
  • ارجمند: با ارزش
  • اردلان: جای و مکان مقدس، از واژه ارد ایرانی است
  • ارشیا: تخت و اورنگ شاهان، گاه، تخت
  • اروَند: شریف، نجیب، چالاک، شوکت، نام رودی در ایران، نام پدر لهراسب
  • افشین: نام سردار ایرانی
  • البرز: کوه بلند؛ نام پهلوانی است
  • ایرج: یاری دهنده آریایی‌ها
  • ایزد: خداوند، فرشته، ستایش و ستودن
  • باربُد: پسوند محافظ، پرده‌دار، نام نوازنده و رامشگر نامی زمان خسرو پرویز
  • بابک: خطاب فرزند به پدر از روی مهربانی؛ پدر جان، نام پسر ساسان در زمان اشکانیان
  • باراد: نام کسی که در زمان شاپور یکم پادشاه ساسانی زندگی کرده ونام او در کتیبه کعبه زرتشت آمده است
  • بامداد: صبح، نام پدر مزدک
  • بَردیا: بلندپایه، نام پسر کوچک کورش
  • بُرزو: بلندبالا؛ نام پسر سهراب
  • بهمن: نیک منش و نیک اندیش؛ نام پسر اسفندیار
  • بهنام: نیک نام
  • بیژن: نام پلوان ایرانی پسر گیو و نواده‌ی گودرز و رستم
  • پارسا: پرهیزکار
  • پدرام: نام نبیره سام؛ درود، شادباش، آراسته
  • پرهام: فرشته خوبی، صورت فارسی ابراهیم
  • پرویز: شکست ناپذیر و پیروزمند؛ کنیه خسرو دوم ساسانی
  • پژمان: دلتنگ، غمگین
  • پولاد: فولاد، نام پهلوانی در زمان کیقباد
  • پیروز: فاتح، نام پادشاه ساسانی
  • پیمان: مهر، عهد
  • تَهماسب: طهماسب، به معنی دارنده اسب قوی
  • تهمورس: نیرومند، دلیر و پهلوان؛ نام دومین پادشاه پیشدادی
  • تورج: دلیر و پهلوان، نام پسر بزرگ فریدون
  • تیرداد: زاده شده در تیر، بخشنده تیر؛ نام دومین پادشاه اشکانیان
  • اسم پسرانه اصیل و با ابهت ایرانی
  • جاوید: همیشگی، نام پدر اردشیر یکی از بهدینان خراسان
  • جمشید: از پادشاهان پیشدادی
  • جهان: كيهان، عالم
  • جهانگیر: فتح کننده جهان، نام پسر رستم زال پهلوان نامی ایران
  • خداداد: عطا شده از سوی خداوند
  • خدایار: آن که خداوند یار اوست
  • خسرو: پادشاه، نیکنام و دارای آوازه نیکی، نام پادشاه ساسانی
  • خشایار: شاه دلیر و مردمنش
  • دادمهر: عدالت دوست؛ نام چند تن از امیر زادگان و شاهزادگان در تاریخ
  • دارا: دارنده، نام نهمین پادشاه کیانی
  • داریوش: دارنده نیکی، نام سه تن از شاهان ایرانی از سلسله‌ی هخامنشی
  • دامور: آواز نرم و لطیف
  • دامون: دشت و صحرا؛ از حکمای قدیم یونان و از فیثاغورثیان.
  • دلاور: دلیر، قهرمان
  • رادمان: سخاوتمند؛ نام سپهدار خسرو پرویز
  • رادمهر: مهربخش؛ نام سردار داریوش سوم
  • رادین: بخشندگی، جوانمرد
  • راستین: حقیقی، واقعی، راست قامت
  • راشا: سرسبز و خرم و با طراوت، راهِ شادی، راه عبور
  • رامبد: رئیس رامشگران؛ آرامش دهنده، فرشته
  • رامتین: رامین، نوازنده، نام چنگ نواز نامی خسروپرویز
  • رستم: کشیده بالا، بزرگ تن، قوی اندام؛ شجاع، در شاهنامه پسر زال پهلوان نامی ایران
  • رُهام: نام یکی از پهلوانان ایرانی؛ پسر گودرز، در اوستایی شراب باشکوه
  • روزبِه: سعادتمند، نام وزیر بهرام گور
  • ژوپین: ژوبین (نوعی نیزه کوچک با سر دو شاخه و نوک تیز)، نام پسر کیکاووس
  • اسم پسرانه ایرانی با عظمت و با ابهت
  • ساسان: تنها و گوشه نشین، سر سلسله ساسانیان، نام پدر بزرگ اردشیر بابکان
  • سام: آتش، از شخصیتهای شاهنامه، در اوستایی به معنی سیاه
  • سامان: سرزمین، دارایی، صبر، آرام و قرار، نام بزرگ زاده بلخ
  • سامیار: ثروتمند
  • سانیار : دارای عزت و قدرت و کیفیت
  • سِپنتا : پاک و مقدس
  • سپند : مقدس، اسفند
  • سِپِهر: آسمان
  • سپهراد : جوانمرد سپاه و لشگر، شجاع و دلیر
  • سرافراز : سربلند، با افتخار
  • سُروش : فرشته‌ی پیام آور، پیامی که از عالم غیب برسد، الهام
  • سهراب : تابش سرخ؛ نام پسر رستم
  • سورن : دلیر و پهلوان، توانا، نام سردار ایرانی
  • سیامک : آن که موهایش سیاه است، نام پسر کیومرس در شاهنامه
  • سیاوش : دارنده‌ی اسب نر سیاه، نام پسر کیکاووس
  • سیروس : نام کورش به شکل دیگر
  • سینا : دانشمند، یکی از نخستین پیروان زرتشت
  • شادکام : کامروا، شادمان، نام برادر فریدون
  • شاهرخ : دارای رخساری چون شاه، شاه منظر
  • شاهین : نوعی پرنده‌ی شکاری از خانواده‌ی باز، برج میزان، نام یکی از بزرگترین سرداران لشکر ایران در زمان خسرو پرویز
  • شروین : معشوق مردمان، پایدار و نامی، نام انوشیروان دادگر
  • شهباز : باز سفید و بزرگ
  • شهراد : پادشاهِ جوانمرد
  • شهرام : مطیع شاه، موجب آرامش شاه
  • شهرداد : زاده‌ی شهر، شهری
  • شهروز : داری بخت و روز شاه، نام وزیر شاهپور
  • شهریار : فرمانروای شهر، نام پسر خسروپرویز
  • شهنام : بزرگ نام و دارنده‌ی نامِ شاهانه؛ نیکنام، نکونام
  • شهیاد : یادگار شاه
  • شهیار : همدم، همنشین و مونس شاه، نظیر و همتای شاه
  • شیرزاد : زاده شیر، شجاع، نامی از روزگار انوشیروان
  • فراز : بالا، بلندی، اوج، حال خوش
  • فرامرز : بسیار بزرگوار، از شخصیت‌های شاهنامه فردوسی
  • فربُد : نگهبان و نگهدار فر، دارای شکوه و جلالپ
  • فرجاد : فاضل و دانشمند
  • فرخ : خجسته و مبارک، بزرگی و شوکت؛ از مفسران اوستا در زمان ساسانی
  • فرخزاد : نام فرشته موکل بر زمین، از شخصیتهای شاهنامه
  • فرداد : داده شکوه، زیبایی و جلال
  • فردین : پیشرو در دین، شکوه دین، یگانه، مخفف فروردین
همچنین بخوانید: اسم پسر شیک و خاص
  • فرزاد : زاده شکوه و جلال
  • فرزام : لایق، درخور، شایسته
  • فرشاد : شادبخت و شادمان
  • فرشید : دارای شکوه و عظمتی چون خورشید، درخشانتر، نام برادر پیران ویسه
  • فرمند: دارای شکوه و وقار
  • فرنود : برهان، دلیل
  • فرهاد : پیشرو قانون، یاری و اقبال نیز معنی شده است، نام پهلوانی در شاهنامه، نام چند پادشاه اشکانی
  • فرهام : نیک اندیش، تغییر یافته واژه اوستایی فرایوهومت
  • فریبرز : دارنده‌ی فرّ بزرگ، دارای قامتی شکوهمند و زیبا، نام پسر کیکاووس
  • فریدون : مظهر قدرت و پیروزی، از پادشاهان پیشدادی، نجات دهنده قوم آریا
  • فیروز : پیروز، مظفر و منصور، نام هجدهمین پادشاه ساسانی
  • کارن :  شجاع و دلیر، نام فرزند کاوه آهنگر
  • کامبیز : گویش امروزی کبوجیه، نام پسر کوروش پادشاه هخامنشی
  • کامران : آن که در هر کاری موفق است، چیره، نام دانشمندی زرتشتی اهل شیراز
  • کامیاب : کامروا، خوشبخت
  • کامیار : کامیاب، کامروا
  • کاوش : جستجو کردن، کاویدن
  • کاوه : نام آهنگر نامی که پادشاهی ضحاک را برانداخت
  • کاویان : پرچم کاوه که به درفش کاویانی معروف است
  • کسرا : کسری، معرب از فارسی، عربی شده اسم فارسی خسرو، نام انوشیروان پادشاه ساسانی، فرزند قباد
  • کوروش : بنیانگزار شاهنشاهی هخامنشیکیاراد : پادشاه جوانمرد
  • کیارش : آرش پادشاه، از شخصیتهای شاهنامه فردوسی، نام دومین پسر کیقباد پادشاه کیانی
  • کیان : جمع کی، پادشاه
  • کیانوش : بزرگ جاویدان، نام برادر شاه فریدون پیشدادی
  • کیکاووس : پادشاه عادل و اصیل، پدر سیاوش و پدر بزرگ شاه کیخسرو کیانی
  • کیهان : جهان، گیتی
  • کیوان : ستاره زحل، نام پدر موبد سروش، از شاگردان دستور آذرکیوان
  • کیومرث: نام نخستین انسان و نخستین فرمانروای روی زمین به روایت شاهنامه
  • گرشا : پادشاه کوهستان
  • اسم های با ابهت و با شکوه پسرانه ایرانی
  • مازیار : ماه ایزدیار، صاحبِ کوه ماز، نام پسر غارن، از اسپهبدان تبرستان
  • ماکان :  نام پسر کاکی یکی از فرمانروایان ایرانی، در عربی به معنی آنچه بوده است.
  • منوچهر : پهلوان نژاد؛ نام نیای سیزدهم اشوزرتشت، نام ششمین پادشاه پیشدادی
  • مِهراب : دارنده‌ی جلوه‌ی آفتاب و کسی که تابش مهر دارد، نام پادشاه کابل و پدر رودابه
  • مهراد : جوانمرد مِهتر و بزرگتر
  • مهران : دارنده‌ی مهر، یکی از هفت خاندان نامی دوران ساسانی
بیشتر بخوانید: اسم دلنشین پسرانه
  • مهرداد : داده‌ی مهر، آفریده شده‌ی مهر، نام چوپانی که کوروش را پرورش داد
  • مهرزاد : زاده مهر
  • مهرسام : پسر خونگرم و مهربان، مرکب از مهربه معنای مهربانی یا خورشید و سام به معنای آتش است.
  • مهرشاد : خورشاد، شادمهر، خورشید هدایت کننده
  • مهیار : یار ماه و نام یکی از سرداران ایرانی
  • نریمان : دلیر و پهلوان؛ دارای اندیشه بلند و مردانه، جد رستم پهلوان شاهنامه فردوسی
  • نوبخت : جوان بخت، پیروزبخت
  • نوید : مژده شادمانی
  • هامان : یکی از درباریان خشایار شاه
  • هامون : زمین هموار و بدون پستی و بلندی، نام دریاچه‌ای در سیستان
  • هُرمز : نام روز اول از هر ماه شمسی در ایران قدیم، نام ستاره مشتری، نام سومین پادشاه ساسانی
  • همایون : خجسته، مبارک، فرخنده، از شخصیتهای شاهنامه
  • هوتن : نیرومند، خوش اندام، فرماندار ساحلی در روزگار داریوش
  • هوشنگ : به معنی کسی که منازل خوب فراهم سازد، پسر سیامک پسر کیومرس، دومین پادشاه پیشدادی
  • هومن : خوب‌منش، نیک اندیش
  • هیراد : کسی که چهره‌ای خوشحال و شاد دارد
  • یزدان : خداوند، ایزد، در مذاهب ثنوی، خدای خیر و نیکی

مگ تک

ممکن است شما دوست داشته باشید
ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.