Take a fresh look at your lifestyle.

ذهن شما منطقی است یا احساسی؟

فرد عاقل به هر دو احتیاج دارد.بهتر است که منطقی باشیم یا احساسی؟روانشناسان اعتقاد دارند که فرد عاقل به هر دو نیاز دارد.
باید متوجه شوید ذهن عاقل شما چطور احساسات و دلایل را با هم ادغام می‌کند و چطور باید آن را در زندگی روزانه تان فعال کنید.ذهن احساسی گرم و معکوس به احساسات و لطافت است.هم چنین برای الهام گرفتن؛اهمیت به ارزش‌های اساسی و تحریک شدن بسیار مناسب است. ذهن منطقی یک ذهن عالی معکوس به منطق و واقع بینی است.برای گرفتن تصمیمات با دقت؛ حقایق آنالیز شده و ردشدن از بحران نیز مناسب خواهد بود.

ذهن عاقل ترکیب ذهن منطق و احساساسات است و نقش احساسات را در نشان دادن این که چه چیزی مهم است یا دلایل انجام کارها را نشان می دهد.هم چنین حسی پایه ای و ذهنی است.ذهن عاقل خود را با توجه به احساسات و دلایل فعال کنید و یا اجازه دهید خودش آن را ترکیب کند.

شرلوک هلمز درباره احساساتش نوشته:”عشق یک مسئله احساسی است و هر چیزی که احساسی باشد بر خلاف دلیل اصلی است که در صدر هر چیزی قرار دارد.”
کاراکتر باهوش و معروف دیگر Mr.Spock اولین سرمایه گذار starship احساسات مشابهی دارد. “آیا می‌توانیم بگوییم بودن با انسان ها لذتی برایمان ندارد؟به نظر من احساسات احمقانه یا غیر منطقی آن ها یک محرک یا آزار دائمی ایست.”

هولمز و Spock هردو احساسات را یک چیز احمقانه یا بیهوده و بی معنی دانسته‌اند که چشم ما را روی قضاوت‌ها می‌بندد و باعث می‌شود از صداقت دور شویم.از طرفی انیشتین نگاه مهربان تری به احساسات دارد:”احساسات یک نوع محرک و انگیزه است که پشت تلاش‌ها و تولیدات انسان ها می باشد.”
و هلن کلر در یکی از اشعارش گفته است:”بهترین و زیبا ترین چیز در جهان نمی‌تواند دیده شود یا لمس گردد.چون باید با قلب احساس شود پس آیا منطقی بودن بهتر است یا احساساتی بودن؟ یا هردو؟

ذهن عاقل شما یک انتخاب بین ذهن منطقی و احساسی می سازد که به شما اجازه می دهد انتخاب های مفیدتر؛پایه ای و کاملی داشته باشید.امروزه ما از درمان های رفتاری منطقی استفاده می کنیم و توسط آن مهارت های استفاده از ذهن عاقل را می فهمیم.(ذهنی بین منطق و احساس که به شما اجازه می دهد انتخاب های مناسبی داشته باشید)بیایید به هر کدام از ذهن های منطقی و احساسی به طور جدا بپردازیم.

ذهن منطقی یا احساسی

 

ذهن منطقی چیست؟

ذهن منطقی شما بسیار جالب است.منطقی و بر اساس متد و واقع بینانه.بر اساس حقایق است و روی وظایف تاکید دارد.وقتی ذهن منطقی را پیش می گیرید؛بر اساس دلیل واکنش نشان می دهید.ارزش ها لزوما مورد تمرکز شما واقع نخواهند شد و احساسات نقش مهمی در آن بازی می کنند.این یک حالت مفید در دوره ی بحرانی است که نیاز است شما تمرکز داشته باشید.

مطالب مرتبط : 

مثلا اگر می خواهید یک بمب را خنثی کنید؛بهتر است که در حالت ذهن منطقی باشید.ذهن منطقی در بسیاری از شرایط دیگر نیز مناسب است.مانند زمانی که یک دانشمند اطلاعاتش را تفسیر می کند یا یک وکیل قراردادی را مرور می کند یا پدر و مادری که می خواهند درمان دردناک اما نجات بخشی را برای کودک خود امتحان کنند.

●ذهن منطقی چه چیزی را از دست می دهد؟

همیشه ذهن منطقی داشتن می تواند خسته کننده باشد.داشتن احساس الهام بخش،اشتیاق؛خلاقیت،احمقانه بودن و خوشحالی هنگامی که ذهن منطقی دارید؛سخت است.هم چنین داشتن احساسات ضروری که در زندگی نیاز است:مانند غم برای چیزهایی که دوست داریم و از دستشان می دهیم،حساسیت برای چیزهایی که می خواهیم پرورش دهیم و عصبانیت برای چیزهایی که غیر منصفانه هستند؛

در هنگام ذهن منطقی بسیار سخت است.با یک ذهن منطقی احتمالا تغییرات اجتماعی؛عشق آتشین؛سفرهای جاده ای ناگهانی؛اعتقاد به داشتن روابط معنی دار؛مسیرهای مختلف شغلی یا چیزهای دیگری که باعث می شود زندگی رنگین تر گردد؛را نخواهیم توانست امتحان کنیم.

ذهن احساسی چیست؟

ذهن احساسی گرم؛مشتاقانه و فعال است.وقتی در حالت ذهن احساسی خود هستید،به احساسات واقعی خود عکس العمل نشان می دهید.دلیل و منطق مورد توجه واقع نیست و ضرورتا برای ارزیابی حقایق یا تعادل شواهد به زمان نیازی ندارید.این حالت مناسب برای وقتی است که خلاقیت خود را نشان دهید؛مثل زمانی که به موسیقی خاصی گوش می دهید و ناگهان انگیزه رفتن به کلاس گیتار را پیدا می کنید.

ذهن احساسی شما به عنوان محرک عمل می کند مثل وقتی که در جهان بی انصافی می بینید و باعث می شود به شدت عصبی شوید.ذهن احساسی شما باعث می شود ریسک کنید یا در حیطه ای نامعلوم به جستجو بپردازید یا بخواهید در یک کشور متفاوت زندگی کنید یا یک بیزینس را شروع کنید.احتمالا انتخاب منطقی نخواهید داشت زیرا ماندن در خانه از لحاظ مالی؛ریسک کمتری خواهد داشت اما با داشتن یک ذهن احساسی؛کاری انجام می دهید که ریسک بیشتری داشته باشید،چون امیدوار هستید که نتیجه خوبی خواهید داشت.

اما اگر ما تنها ذهن احساسی داشتیم؛از تمام هیجانات؛خیالات و هوس ها؛سرگردانی ها و تغییرات مدام خسته می شدیم.هم چنین این مسائل برای اطرافیان ما نیز بسیار آزار دهنده می شد.پس ریسک بیشتری نسبت به فایده آن دارد یا ممکن است آن قدر جوگیر شویم که حقایق را از دست بدهیم.داشتن یک زندگی ثابت و آرام و رابطه ای طولانی مدت با این ذهن و بدون هیچ دلیلی بسیار سخت است.

ذهن احساسی

ذهن عاقل چیست؟

ذهن عاقل،حسی و متعادل است و دو ذهن احساسی و منطقی را در بر می گیرد.هم به احساسات احترام می گذارد و ارزش ها را رعایت می کند و هم دلیلی برای تمام ارزش ها دارد و آن ها را اجرا می کند.مثلا وقتی شما فرد فوق العاده ای را ملاقات می کنید؛ذهن عاقل به یک سردرگمی و اشتیاق می رسد که باعث می شود زمان بیشتری برای شناخت فرد صرف کنید.ذهن عاقل به شما یادآور می شود که چشم تان را روی همه چیز نبندید و آگاه تان می کند که باید برای این مشکل کاری انجام دهید و اهمیت آن را یادآور می شود.

ذهن عاقل از دلایل مناسب استفاده می کند تا مطمئن شود تمام حقایق را فهمیده اید و موثرترین راه برای کمک به شما را می یابد.در هر موقعیتی؛کار ذهن عاقل شما این است که تعادل بین ذهن احساسی و منطقی را رعایت کنید.این به آن معنا نیست که همیشه ۵۰ درصد از هر کدام را رعایت کنید.یعنی وابسته به موقعیت مورد نظر به نسبت مناسب از هر کدام استفاده می کند.اگر در حال نوشتن یک شعر عاشقانه هستید؛ذهن عاقل شما می داند که باید از ذهن احساسی تان الهام بگیرد.اگر می خواهید یک وام ۳۰ ساله بگیرید؛ذهن عاقل شما از ذهن منطقی تان بیشتر کمک خواهد گرفت.

■چگونه ذهن عاقل مان را فعال کنیم؟

تقویت ذهن عاقل به تمرین نیاز دارد و بیشتر شبیه به یک تمرین طولانی است تا یک اجبار.پیشنهاد می کنیم از موارد زیر شروع کنید:

عاقل باشید و احساسات خود را قبول کنید.

○با احساسات خود همانند رنگ هایی رفتار کنید که مغز شما برای نشان دادن زندگی استفاده می کند.هیچ رنگ اشتباهی وجود ندارد؛
آن ها به سادگی حالات و معانی را منتقل می کنند و توجه شما را به مهم ترین بخش ها معطوف می نمایند.اجازه دهید احساسات به جریان بیفتند و به چیزی که سعی دارند به شما بفهمانند توجه کنید.

کمتر تفسیر کنید؛واکنش نشان دهید؛تحسین کنید؛قضاوت کنید؛محکوم کنید،اعتماد کنید و عشق بورزید.ذهن احساسی شما می تواند همه این کارها را در کسری از ثانیه انجام دهد اما نسبت به ذهن منطقی تان منافع کمتری کسب خواهید کرد.
مثلا اگر به مسائل سیاسی خیلی شدید واکنش نشان می دهید؛باید اول به ذهن احساسی خود گوش کنید و سپس ذهن منطقی خود را وارد کنید.

○مدام به خود یادآور شوید که شما یک ذهن عاقل دارید.این یادآوری شبیه به یک سیگنال مهم است و می تواند شما را نجات دهد.
به ذهن عاقل خود اعتماد کنید و اغلب به کار و تاثیری که می گذارد؛واکنش نشان دهید تا بتوانید همیشه عاقل بمانید.

همچنین میتوانید این مطالب را نیز مطالعه کنید :

اگرچه ما دانشمندان را منطقی و هنرمندان را احساسی می نامیم،یک شخص عاقل با ترکیب احساس و منطق به نتیجه می رسد.
انیشتین شناخته شده ترین دانشمند دنیای مدرن با عقل و درایت خویش این حقیقت را اذعان کرد:”هیچ راه منطقی برای کشف قوانین عنصری وجود ندارد.تنها یک راه بصیرت وجود دارد که توسط احساسات تشکیل می شود.دنیا را باید حسی جلو برد؛زندگی منطق ندارد و اگر حس خوبی داشتید می توانید کارتان را ادامه دهید.”

مگ تک

ممکن است شما دوست داشته باشید
ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.